فایل (word) پروژه بررسی خودشناسی و خداشناسی

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل (word) پروژه بررسی خودشناسی و خداشناسی :

فایل (word) پروژه بررسی خودشناسی و خداشناسی
فهرست

چکیده

مقدمه

واژه شناسی

خودشناسی و اصطلاحات آن

تفسیر از خود بیگانگی و انواع آن

آشنا ساختن انسان با خویشتن

اهمیت خودشناسی در قرآن کریم

انسان و شناخت های کاذب و فریبنده

انسان و خداشناسی

ارزش و مقام انسان

ویژگی‌های انسان کامل در قرآن

خداشناسی در کلام حضرت علی (ع)

نگاهی به سیمای انسان کامل و ویژگیهای او از دیدگاه نهج البلاغه

انسان و دشمن شناسی

دشمن داخلی

ناکثین و شیوه حضرت علی (ع) در برخورد با آنان

سیمای ناکثین

نتیجه گیری

پی نوشتها

فایل (word) پروژه بررسی خودشناسی و خداشناسی
فهرست منابع

انسان در نهج البلاغه موجودی است دارای فطرت الهی , خداشناس و خداپرست , آفریده‌ای که گرایش به خوبی و فضیلت دارد , خیرخواه و نوع دوست است و از سوی دیگر عجول و شتابگر , طماع و حریص , تن پرور و لذت جو است.

حقیقت آن است که انسان از سویی دارای گرایش‌های متعالی برتر است و از سوی دیگر تمایلات حیوانی و تب دارد.

در حقیقت انسان مجمع گرایش ‌های متفاوتی باشد. او دارای دو من است : من سفلی (فرودین) و من علوی (متعالی).

انسانیت انسان را همان من علوی و متعالی او تشکیل می‌دهد به گونه‌ای که انسان با از دست دادن آن خود را باخته است و کسی که من علوی و مقتضیات آن را به فراموشی سپارد خود واقعی و راستین خویش را فراموش کرده است از جمله فطریات انسان که شالحه خود واقعی را تشکیل می‌دهد و پیامبران اولیای الهی بر وجود آن تاکید دارند فطرت خداگرایی و خداپرستی است آتش سوزانی که با فراهم آمدن زمینه مناسب به تدریج شعله ور گشته و سراسر وجود آدمی را به تسخیر در می‌آورد و چنان میل و اشتیاقی در درون او برمی‌انگیزد که برای رسیدن به آن مطلوب حقیقی با چشم پوشی از همه لذات در شوق وصال محبوب از سر جان می‌گذرد تا از جرعه وصال سرمست گردد و در جوار دلدار بیارامد بنابراین عمده تلاش انبیای الهی رهایی انسانها از بندگی غیر خدا , از جهالت و ضلالت و به طور کلی از اسارت من فرودین بوده است . حضرت علی (ع) درباره اهداف خود چنین فرموده است :

“با شما به نیکویی به سر بردم و به قدر طاقت از هر سو نگهبانی‌تان کردم و از بندهای خواری و یوغ زبونی آزادتان ساختم و از زنجیرهای ستم و بیداد رهایتان نمودم.”24

آن حضرت با توصیه به تقوی و ترس از خدا درهای وصول به تربیت حقیقی را به روی انسانها می‌گشاید.25 و با هرگونه نادانی و بیگانگی معرفتی مبارزه می‌فرماید. زیرا منشا عداوت با خویشتن و خصومت با مقام ربوبی است.

در تعلیمات نورانی آن حضرت ضرورت دشمن شناسی و نوع برخورد با آنان نیز مورد تاکید قرار گرفته است زیرا در طول تاریخ بشر و به ویژه در مبارزات پیامبران و اولیای الهی با جبهه‌های کفر و ظلم دشمنان فراوانی وجود داشته‌اند.

روش آن حضرت در شناخت دشمنان و باورهای آنان , روشن ساختن سیاستهای شیطانی افرادی مانند معاویه و عمرو عاص توجه به روانشناسی ناکثین و شیوه‌های شیطانی سران قاسطین و مارقین و کشش توطئه آنها و سرانجام جنگ‌های متعدد ایشان نمایانگر هدف آن حضرت در جهت استقرار عدل و برانداختن انحراف , آزادی مستضعفین و در هم کوبیدن شورشیان و منحرفین و اصلاح رفتار آنان می‌باشد.

واژه شناسی

درباره واژه نفس آمده است.

نفس (بر وزن فلس) در اصل به معنی ذات است. طبرسی ذیل “و ما یخدعون الا انفسهم” بقره : 9 فرموده : نفس سه معنی دارد یکی بمعنی روح , دیگری به معنی تاکید مثل “جائنی زید نفسه” سوم بمعنی ذات و اصل همان است.

نفس در قرآن مجید نیز به چند معنی به کار رفته است .

1) روح مثل “الله یتوفی النفس الا نفس حین موتها” خدا ارواج را در حین موت از ابدان می‌گیرد و روحی را که بدنش نمرده در وقت خواب قبض می‌کند , آنگاه روحی را که در خواب گرفته نگاه می‌دارد. اگر مرگ را بر صاحب آن نوشته باشند و دیگری را تا وقتی معین به بدن می‌فرستد.

2) ذات و شخص . مثل “واتقو یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا” بقره : 48 بترسید از روزیکه کسی از کسی کفایت نمیکند.

3) در آیاتی نظیر “و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسو الا ما رحم ربی” یوسف : 53 . “و نفس و ما سواها . فالهمها فجورها و تقویها” شمس: 7و8 . میشود منظور تمایلات نفسانی و خواهشهای وجود انسان و غرائز او باشد که با اختیاری که داده شده میتواند آنها را در مسیر حق یا باطل قرار دهد.

4) قلوب و باطن . در آیاتی نظیر “واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفه” اعراف : 205. و تخفی فی نفسک مالله مبدیه احزاب : 37 . مراد از نفس و نفوس در این آیات باید قلوب و باطن انسانها باشد.

5) نفس به معنی بشر اولی در آیاتی مانند “یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نسا ” سوره نسا : آیه 98 : انعام – 189 : اعراف

واژه الله

الله : ] ال لا[ (اخ) خدای سزای پرستش (مهذب الاسما ) (ترجمان علامه تهذیب عادل) . علم است برای ذات واجب الوجود. (متن الفه) نام خداوندی تبارک و تعالی , اصل این کلمه الاه (= اله) بود. علم است که به معبود حق دلالت دارد. چنانچه جامع معانی همه اسما الحسنی می‌باشد , نامی ازنام‌های خدا . لفظ جلاله. 1

باید دانست که در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالی منظور نیست و آن فقط علم ذات باری تعالی است , ولی التزاما بجمیع صفات خدا دلالت می‌کند و شاید از این جهت گفته‌اند : الله نام ذات واجب الوجودی که جامع تمام صفات کمال است و این لفظ مبارک مجموعا دو هزار و هفتصد و دو بار در قرآن مجید آمده است و پنج بار “اللهم ” و بقیه “الله” (المعجم المفرس) وجود حق تعالی و توحید قرآن تعریف نکرده است و نشان نداده است. 2

واژه عدّو

عدو : دشمن که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار می‌کند “ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا” نسا : 101 .

ان الشیطان للانسان عدو مبین) یوسف : 5

به قول راغب دشمن 2 جور است یکی آنکه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنی است مثل : “فان کان من قوم عدو لکم” نسا : 92

دیگری آن که به قصد عداوت نیست بلکه وی حالتی دارد که شخص از آن متاذی می‌شود چنانکه از کار دشمن , مثل “فانهم عدو لی الا رب العالمین”

بعضی موارد از عداوت دشمنی ظاهر و از بعضا عداوت و کینه قلبی است گرچه عداوت بمعنی تجاوز قلبی است در اقرب موارد گفته : عداوت به معنی خصومت و دوری است بقولی آن اخص از بغضا است که هر عدو مبغض است و گاهی آنکه دشمن نیست مبغض است.3

در آیه “و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان” مائده 20 : عدوان چنانچه از راغب نقل شده است و در المنار ذیل آیه فوق گفته عدم رعایت عدالت در رفتار و معامله با دیگران لذا بهتر است آن را ظلم معنی کرد یعنی در گناه ظلم همدیگر را یاری نکنید.

عنوان :

ناکثین و شیوه حضرت علی (ع) در برخورد با آنان

واژه ناکثین

این واژه به معنای نقض کردن و شکستن آمده است. و بنابر نظر راغب واژه شناس قرآن , کاربرد آن در نقض عهد بنابر نوعی استعاره می‌باشد.

مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی (نکث) را در مورد شکستن پیمانهائی که وفای به آنها لازم است به کار برده است.

این واژه در تاریخ اسلام بر کسانی اطلاق می‌شود که ابتدا با علی (ع) بیعت کردند و پیمان وفاداری با حضرتش بستند ولی پس از آن چون حکومت عدل گستر علی (ع) را حافظ منافع نامشروع خود ندیدند , علیه حکومت وی شوریده و جنگ جمل را آفریدند.

این نام را از پیش پیامبر اسلام بر این گروه از مخالفان علی (ع) نهاده بود. پیامبر به همسر خود “ام سلمه” فرمود : بشنو و شهادت بده که این علی پسر ابوطالب سرور مسلمین و رهبر متقیان و کشنده ناکثین و قاسطین و مارقین است. ام سلمه گوید : پرسیدم پیمان شکنان کیانند ؟

فرمود : کسانی که در مدینه با او بیعت می‌کنند و در بصره آنرا می‌شکنند.

شیوه علی (ع) در برابر ناکثین

علی (ع) در برابر ناکثین چند نوع عکس العمل داشت :

  1. آگاهی و هشیاری

حضرتش بدرستی بر نقشه آنها واقف بود زیرا که فقط در صورت آگاهی و مراقبت است که انسان ناخودآگاه در دام دشمن واقع نمی‌شود.

امام می‌فرماید :

“والله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها”

و بخدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر در لانه‌اش بخواب رود و ناگهان دستگیرش کنند.

این اولین قدم پیروزی بر هر توطئه در شرف تکوین است.

2-منطق و استدلال

دومین شیوه برخورد علی (ع) در برابر اینان شیوه منطقی و استدلالی است. زیرا که قرآن اولین راه خواندن مردم به سوی خدا را “حکمت” می‌داند “ادع الی سبیل ربک بالحکمه” و حکمت عبارت است از گفتاری که مستند و مستدل است. علی (ع) درباره زبیر می فرماید :

“یزعم انه قد بایع بیده و لم یبایع بقلبه فقد اقربا لبیعه و ادعی الولیجه فلیات علیها بامر یعرف و الا فلیدخل فیما خرج منه”

زبیر می‌پندارد که بیعتش تنها با دست بوده نه با دل , پس او اقرار به بیعت می‌کند ولی مدعی است که با قلب نبوده است بنابراین بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد وگرنه باید به بیعت خود بازگردد و به آن وفادار باشد.

3-گرفتن بهانه از دست آنان

دشمنان علی (ع) برای منفور جلوه دادن چهره علی (ع) پیراهن عثمان را علم می‌کنند و حضرتش را قاتل عثمان معرفی می‌نمایند.

بدیهی است اگر این تهمت جا بیفتد بزرگترین موفقیت برای دشمنان علی (ع) محسوب می‌گردد . ولی حضرتش در خطبه‌های مختلف به تحلیل ماجرای عثمان می‌پردازد , و در این خطبه‌ها مبری بودن خودش را از خون عثمان اثبات می‌کند و بدین ترتیب بهانه را از دستشان خارج می‌سازد.

4-نبرد تا نابودی آنان



لینک کمکی